امروز اصلا بهم توجهی نکرد بهم بی محلی کرد.
شاید همه تصورات و برداشت هام از رفتاراش و نگاه هاش اشتباه بوده.
هر چه که بود با رفتار امروزش بهم نشون داد که کوچکترین علاقه ای بهم نداره و بهتره منم بیشتر از این بهش فکر نکنم و خودمو ازار ندم.
شاید نامزد داره یا کس دیگه ای تو زندگیشه و اصلا از من خوشش نمیاد.
انگار راسته که میگن
من تورا دوست دارم و تو دیگری را و دیگری دیگری را و اینگونه است که تنهاییم.
چقدر دلم یه نخ سیگار میخواد.
این تلخ ترین نوشته ای بود که تا الان نوشتم.
درباره این سایت